آسیب سنجی حرکتهای فرهنگی

در رویا خوابیدن؟! یا تلاشگر عرصه‌های مدنی بودن؟
تاسف آن‌که بلای «ادعای بی‌عملی» سرتاپای فعالین فرهنگی را گرفته! سیر در افکاری بلندپروازانه و گه‌گداری هم خود را در مرتبۀ رهبری چنین جریاناتی تصور کردن، ویروسی است ابلهانه که دامن بسیاری را گرفته! ظاهراً همۀ تلاشگران یا بهتر بگوییم مدعیان ناتوان، همه باید لیدر باشند! انگار هر کس که لطف فرموده، منتی گذاشته و کتاب پاره‌ای مطالعه فرمایش کرده، باید پیر مراد و الباقی مریدان چشم و گوش بسته وی باشند! گویا عرصۀ فعالیت‌های اجتماعی و مدنی هم همانند خیلی چیزهای دیگر قرار است تا به بازیچه‌ای برای ارضای حسّ «منیّت فردی» که نتیجۀ عقده‌های حقارت دوران کودکی این اشخاص است، تبدیل شود! تعصب روی تشخیص فردی حتی اگر اشتباه باشد، عاری از سیر تفکر و دانش بودن! تحمل نداشتن در دوران سختی‌ها، فرار از هر اقدام تعهدآور اجتماعی، ضعف در درک راه‌حل‌های جامعه‌شناسی، عدم استقبال از آسیب‌سنجی‌ها، یا دوری از هر راه‌کار عملی از ویژگی‌های چنین اشخاصی به‌شمار می‌آید. اما ادعا، باز همچنان طَبَق‌طَبَق!
چارلی مانگر می‌گوید: “برای دریافت آن‌چه که می‏خواهید، باید سزاوار آن باشید. جهان هنوز به اندازه کافی دیوانه نشده که همه‏ پاداش‏هایش را به افراد نالایق بدهد.” . . . اما و . . .
سوی دیگر آن هم سندروم رویا پردازی‌ها و خمودگی‌ها سلطه‌گری می‌کند!
اندکی مطالعۀ سیستماتیک، کمی تعمق، کمی تحمل دیگری را داشتن، کمی در جستجوی شعور برای درکی عمیق‌تر از مفهوم «بودن»، کمی تلاش برای ارتقا فردی و شخصیتی، کمی آموختن از مباحثی عمومی، کمی میل به مشارکت‌های جمعی، کمی درک از مسئولیت اجتماعی، اندکی فرصت دادن به بیان افکار دیگران تا همیشه پرچینی از عقاید متعصبانۀ ما را احاطه نکرده باشد، و . . . حداقل کمی بی‌ادعایی.
چیز زیادی برای خواستن است؟! توقع بالایی از یک کنشگر مدنی مطرح است؟! مگر نه این است که یک فرد آزاده و روشن‌گر می‌کوشد تا خود را از هجمۀ ارتجاعی باورها و رفتارهای اشتباه نسل اندرنسل برهاند و چراغی از انسانیت بی‌افروزد؟ پس چرا ضعف اصلی واماندگی‌ها و گم‌گشتگی‌ها را نمی‌بیند؟! آیا لایک زدن فیس بوکی یا اظهار فضل پارچه پورچه‌ای در گروه‌های تلگرامی شده نشانۀ رشد فرهنگی؟! آیا اندرز دادن به شیوۀ «اتیکتی» و صحبت از گل و بلبل و سنبل، معرف رشد فکری و شخصیتی است؟! یا کمی زحمت بیشتر کشیدن و کانال زدن و ریختن مشتی نوشتۀ بی سروته و مطالب «خاله‌زنکی با رنگ تجددمآبانه»، هدر دادن وقت مردم نیست؟! آیا این ترویج نوعی از: «علافی مدرن»، یعنی ادای مسئولیت اجتماعی؟! براستی همه چیز باید مجازی شود؟! آیا فکر نمی‌کنید که حیات مجازی هم در غالب موارد مبدل به نوعی از سیر در تخیلات می‌شود؟
رویا چیز خوبی است! البته حماقت هم چیز خوبی است! در واقع، مخدر خوبی است!
ظاهراً عادت کرده‌ایم تا همیشه در تخیلِ شوالیه‌ای سوار بر اسبی سپید و با شنلی قرمز رنگ باشیم که از افق و از بالای کوهستان‌های یخ‌بسته، خواهد آمد! یا کودکی باشیم که بابانوئل(شاختا بابایی) برایمان سوغاتی بیآورد! همیشه در انتظار دریافت‌ها باشیم تا پرداخت‌ها! دادنی‌ها باشیم تا گرفتن‌ها و ساختن‌ها! مصرف‌کنندۀ رفتارهای دیکته شده باشیم تا آغازگر و فرصت آفرین! مطیع غرور خود یا دیگران باشیم تا خود باوری با ساختن اقعیت‌ها! و . . .
تا همیشه کودک بمانیم و دنبال بازیچه‌ها! و البته با رویایی برای آینده! همچنان در خوابی شیرین بخسبیم و گاهی هم خواب‌آلود، هذیان نشخوار کنیم!
این، سرنوشت هر جامعه‌ایست که تمایل به رویایی بودن دارد؛ به خمودگی و سردرگمی دارد!
تا سپری کند آنچه از حیات و یک «فرصت» برای انسان شدن، به او ارزانی شده!

 

رضا زرگری

ممکن است به این موارد نیز علاقه مند باشید:

0 دیدگاه در “آسیب سنجی حرکتهای فرهنگی”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

ویدئو برتر

باز کردن چت
سلام
نیاز به مشاوره دارید؟

پشتیبانی سایت توسط اردپرو